غزل شمارهٔ ۳۴ حافظ

رواق منظر چشم من آشیانه توست
به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل
دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد
علاج ضعف دل ما به لب حوالت کن
به تن مقصرم از دولت ملازمتت
من آن نیم که دهم نقد دل به هر شوخی
تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار
چه جای من که بلغزد سپهر شعبده باز
سرود مجلست اکنون فلک به رقص آرد
کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست
لطیفه‌های عجب زیر دام و دانه توست
که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست
که این مفرح یاقوت در خزانه توست
ولی خلاصه جان خاک آستانه توست
در خزانه به مهر تو و نشانه توست
که توسنی چو فلک رام تازیانه توست
از این حیل که در انبانه بهانه توست
که شعر حافظ شیرین سخن ترانه توست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.