«داستان» تیر مثل همیشه جذاب و خواستنی صبح روز یکم تیر بدون تاخیر روی پیشخوان روزنامه فروشی ها رفت. «داستان» تیر مطابق روال همیشگی در ۲۷۶ صفحه و با بهای ۲۵۰۰ تومان منتشر شده است.
«درباره ی زندگی» این شماره شامل چهار روایت است. روایت اول به قلم محمد صالح علا است با عنوان «تابستان جان است» که دیدگاه دو آدم متفاوت را به تابستان اسیر قلم کرده است. روایت هایی فانتزی از دنیای واقعی که هر کدام در نوع خود درخور تامل اند.
بعد از آن «چند روایت معتبر از ماست و خیار» از علی خدایی آمده و سپس «مارتین هایدگر» دز «چرا روستا نشین ام؟» از کلبه ی روستایی خود جایی در آلمان سخن می گوید. و در نهایت «روز تولدت آمده و رفته است» شرحی از زندگی و مرگ «مادر» است با قلم «پل آستر».
بخش داستان شماره ی چهاردهم دوره ی جدید «داستان» با شش داستان به شرح جدول زیر به طبع رسیده است.
عنوان | نویسنده | مترجم | ژانر |
---|---|---|---|
دعوت به ناهار | لوئیجی پیراندلو | قاسم صنعوی | طنز |
برخورد کوتاه | سعید صیرفی زاده | گلی امامی | – |
فرامک رو بپا! | آنتونی مان | امیرحسین هاشمی | جنایی |
غشاء نازک | فریبا وفی | – | – |
فانوس دریایی | محمدرضا زمانی | – | – |
آن سه نفر | هومن نحوی | – | فانتزی |
«روایت های داستانی» این شماره شامل سه بخش است:
- «گوهر خضر» که گزیده ای است از «داراب نامه ی طرسوسی» و «روایت کهن» داستان چهاردهم است.
- «نه دانگ پایتخت» که سیاهه ی سهم آبه ی تهران از رودخانه ی کرج با خط امیر کبیر است.
- «صفات اکسیژن و ئیدروژن» که از «کتاب مستطاب چرا؟ به این جهت» به عنوان «روایت در گزارش» برای این شماره انتخاب شده است.
«روایت های مستند» نخست خاطرات یک پزشک اورژانس از لحظات مرگ را بازگو می کند و بعد در «شهر طویل» از راه آهن تهران-اهواز می گوید. قسمت بعدی اختصاص به «نقشه های تابستان» دارد، جایی که راویان از تابستان های خود می گویند. قسمت آخر «روایت های مستند» به «خرده روایت های زن و شوهری» تخصیص داده شده است-ستون ثابتی که دیگر ثابت نیست و بناست از ماه آینده از «داستان» حذف شود.
بخش بعد «درباره ی داستان» است که در این شماره بسیار پر بار هم هست و شامل پنج مطلب پیرامون داستان است.
- تریبون: «چهل و نه درصد لذت، پنجاه و یک درصد رنج» به قلم «دیوید فاستر والاس»
- جستار (۱): «به فوئنتس» نوشته ی «میلان کوندرا»
- میز کار نویسنده: «به جای دانشگاه رفتم جنگ»، گفتگویی با «ارنست همینگوی»
- جستار (۲): «جان کلام» از «نانسی کرس»
- میز کار فیلم نامه نویس: «رسید خود را دریافت کنید» نوشته ی «هادی مقدم دوست»
بعد از این ها «چاپ عصر» آمده که در این شماره جایش را با «پایان خوش» عوض کرده تا «پایان خوش» دقیقا در پایان مجله قرار بگیرد. «چاپ عصر» با ظاهری که اندکی تغییر را تجربه کرده است مطابق عادت همیشگی اش «بازتاب»های خوانندگان را بازگو می کند و بعد خبر از خوانندگانی از ۱۶۴شهر می دهد.
و اما «پایان خوش» برای ذوق زده کردن خوانندگان خبرهای خوبی به همراه دارد. «داستان های دیدنی» کامبیز درمبخش، «قصه های خیابانی» و «داستان یک خطی» مثل همیشه سر جای خود هستند. پنج بخش جدید «پایان خوش» هم به روایت سردبیر به این قرارند:
خانش، که نقد های کم مایه و فرمایشی را با نگاه طنز بررسی می کند (این قسمت: جهان نوشتار)، پنجره ی جلویی (این قسمت: قربان خان وارد می شود)، اول شخص راحت (این قسمت: درها را رنده کنید)، وضعیت کبود (این قسمت: ذکر پدر نویسنده) و قصه های شهر دیوانه (این قسمت: خط اضطراری)
دیدگاهتان را بنویسید